از همون شباس که نمیدونم چه مرگم شده.خوابم نمیبره و مثل مار به خودم میپیچم.هی فکر و فکر و فکر.......خسته شدم .مرور خاطرات تلخ.پس کی تموم میشن.کی دست از سرم برمیدارن.چرا یادم نمیره.حداقل کمرنگ شن.این زجره زجر نه چیز دیگه ای.
بهانه...برچسب : نویسنده : sokootekabood بازدید : 121